کاربردی ترین اصطلاحات درباره بیان ضرورت و عدم آن
در کنار مواردی همچون مطرح ساختن درخواست و یا خواهش و همچنین بیان نمودن احساسات و برنامه ها و احتمالات در مکالمات,به مواردی از قبیل بیان ضرورت ها در عبارات و همچنین اجبار نیز هر از چند گاهی برمی خوریم که آن ها نیز بخشی مهم از مکالمات روزمره و همچنین قسمت هایی از نگارش مقالات آکادمیک و رسمی و علمی آموزشی را نیز تشکیل می دهند.در این قسمت به برخی از نکات کلیدی و استاندارد برای بیان ضرورت و عدم آن اشاره می شود که برای شما سودمند خواهند بود.در گرامر,بیان ضرورت و اجبار در جملات ممکن است حالت دستوری داشته و یا نداشته باشند و بسته به موقعیت جمله نوعی شکل توصیه به خود بگیرند.
اصطلاحات مربوط به بیان ضرورت
Expressing necessity بیان ضرورت |
یکی از روش های بیان ضرورت،استفاده از شکل های مختلف need هست : In business, you need to take risks. در تجارت باید ریسک کنید. I’d need to have a fresh idea. من باید ایده جدیدی داشته باشم. (به همراه فعل،need to می آید.) I would need a good kitchen. من به یک آشپزخانه خوب نیاز خواهم داشت. (به همراه اسم،need به تنهایی می آید.) یکی دیگر از کلمات پرکاربرد در بیان ضرورت have to است : I’d have to have some money. من باید مقداری پول داشته باشم. *دلیل استفاده از would (یا حالت کوتاه شده آن،’d) در بعضی از جملات مثال این است که گوینده از کارهایی که انجام آن ها در برنامه های آینده ضرورت دارد صحبت می کند. |
اصطلاحات مربوط به بیان عدم ضرورت
Expressing lack of necessity بیان عدم ضرورت |
برای بیان عدم ضرورت هم از حالت منفی need و have to استفاده می کنیم : I don’t need to have a car. I wouldn’t need to have an office . I wouldn’t have to have a car/an office دفتر کار / ماشین نیازی نیست (نخواهد بود) که من داشته باشم. I don’t have to cook things myself. لازم نیست خودم چیزها را بپزم. *دلیل استفاده از would (یا حالت کوتاه شده آن،’d) در بعضی از جملات مثال این است که گوینده از کارهایی که انجام آن ها در برنامه های آینده ضرورت دارد صحبت می کند. |
نمونه مکالمه
خب حالا بعد از یادگیری این اصطلاحات جدید و مفید بهتر است نمونه مکالمه ایی ببینیم تا با کاربرد هر یک از این نکات آشنا شویم و بتوانیم به راحتی درباره این موضوع صحبت کنیم .
Katy: I want to start my own business after I graduate.
کیتی:من می خواهم بعد از فارغ التحصیلی کار خودم را شروع کنم.
Raul: Really?
رائول:واقعا؟
Katy: I just need to have some money to get started. And I need to have a fresh idea.
کیتی:فقط برای شروع باید مقداری پول داشته باشم.و باید ایده جدیدی داشته باشم.
Raul: Do you have any ideas?
رائول:آیا ایده ای داری؟
Katy: I’d like to sell healthy lunches to people in offices, things like sandwiches and salads.
کیتی:من دوست دارم ناهارهای سالم در دفاتر به مردم بفروشم،مثل ساندویچ و سالاد.
Raul: Do you think it would be difficult to get started?
رائول:فکر می کنی شروع کردن سخت خواهد بود؟
Katy: well I would need a good kitchen. But I wouldn’t have to have a car. I could use a bicycle.
کیتی:خب من به یک آشپزخانه خوب نیاز خواهم داشت.ولی به ماشین نیازی نخواهم داشت.می توانم از دوچرخه استفاده کنم.
Raul: Good idea.
رائول:ایده خوبی است.
Katy: say, I’m looking for a business partner. Are you interested?
کیتی:من به یک شریک کاری نیاز دارم،آیا علاقه ای داری؟
نتیجه گیری
پس بعد از خواندن این قسمت میتوانیم نتیجه بگیریم که این درس درباره بیان ضرورت و عدم آن است که در برخی موقعیت ها و مقالات کاربرد بسزایی دارد پس میتوان آن را جز کاربردی ترین دانست . بنابراین نکات و اصطلاحات مربوط به آن مهم و کاربردی اند که در این بخش با آنها به خوبی آشنا شدیم.
Recent Comments