صفات در زبان انگلیسی Adjective
صفات یک کلمه هستند مانند(تلخ،تاریک،بلند،تیز)که باعث زیباتر کردن و یا توصیف یک اسم(شخص،مکان، شیء و یا حیوان) میشوند.
یک صفت اطلاعاتی را در رابطه با اسم مانند اندازه(بزرگ)،سن(پیر)،شکل(بیضی)،رنگ(آبی)،ملیت(ایتالیایی)،جنس(پلاستیک)،و موارد استفاده و یا هدف است.
مثال:
There is a girl who lives with her aunt in that house.(دختری هست که همرا با خاله اش در آن خانه زندگی میکند)
با اضافه کردن صفت به جمله بالا جمله زیر بدست می آید(صفت ها پر رنگ شده اند)
There is a little girl who lives with her elderly aunt in that small house(دختر کوچکی هست که با خاله مسنش در آن خانه ی کوچک زندگی میکند) صفت های موجود در جمله دختر،عمه و خانه را توصیف کرده اند و باعث شده که ما جزئیات بیشتری نسب به جمله ای که میخوانیم بدست آوریم)
It is a rotten egg.(تخم مرغ گندیده)=صفت مشاهده
It is a beautiful painting of dinosaurs.(نقاشی زیبا)=صفت نظر و عقیده
It is a big cat from afrca(گربه بزرگ)=صفت اندازه
It is a rectangular field(زمین مستطیلی)=صفت شکل
It is an ancient castle(قلعه قدیمی)=صفت سن
It is a black bull(گاو سیاه)=صفت رنگ
It is an Indian elephant(فیل هندی)=صفت ملیت
It is a cotton dress(لباس نخی)=صفت جنس
It is a school bus(اتوبوس مدرسه)=صفت هدف استفاده
صفات گوناگونی در زبان انگلیسی وجود دارد که شامل :
صفات اشاره:
که شامل (این،آن،اینها و آنهاthis/that/these/those) که برای اشاره به افراد و اشیاء خاص استفاده میشوند.
صفات توصیفی:
رایج ترین صفت هاست که برای توصیف اسم استفاده میشود.
صفات پرسشی:
کلمه هایی مانند(what/which/whose) اسن صفات همراه با اسم برای سوال پرسیدن استفاده میشوند.
صفت غیر قابل اندازه گیری و یا نامحدود:
شامل(all/any/each/few/many/much/most/several/some
=اندکی/چندین/خیلی/بسیار/خیلی/کمی/هر/همه)که اسامی را به صورت کلی و غیر مشخص توصیف میکنند.
صفت ملکی:
که شامل(my/your/his/her/its/our/their=مال من/مال تو،مال شما/مال او مذکر/مال او مونث/مال آن/مال ما/مال آنها)
صفات شناساگر در جمله:
از آنجا که صفت ها قبل از اسم قرار میگیرند .جایگاه آنها بین اسم و شناساگر خواهد بود.
بین حرف تعریف(a/an/the) و یک اسم:
A sandy beach/an old church/the vast ocean(در این مثالها صفات پررنگ شده اند و بین حرف تعریف و یک اسم قرار گرفته اند)
بین صفت های اشاره (this/that/these/those)و یک اسم:this new book/that wild horse(صفات پر رنگ شده اند و بین صفت اشاره و یک اسم قرار گرفته اند)
صفات مقدار(all/most/few/several/some/most)و یک اسم:few unpaid volunteers, several bad mistakes(صفات پر رنگ شده اند وبین صفات مقداری و یا اسم قرار گرفته اند)
صفات به عنوان مسند:
صفات میتواننند به عنوان مکمل(مسند) در جمله قرار بگیرند ،هر چند همه مسند ها صفت نیستند.
مسند بعد از جمله قرار میگیرد و به ما میگوید که فاعل چه چیزی هست.
اگر مسند یک کلمه باشد بیشتر صفت است.(کامل کننده ی وصفی همچنین میتواند یک جمله واره اسمی و یا یک جمله واره قیدی باشد که به صفت اضافه میشود ویا آن را اصلاح میکند.
کامل کننده یک کلمه ای=صفت
He is handsome(اوخوش قیافه است)
You are beautiful(تو زیبا هستی)
The sky was cloudless(آسمان صاف است)
The elephants have been trained.(فیل ها آموزش دیده هستند)
-کامل کننده وصفی عبارت قیدی است:
The whole family are afraid of big spiders(همه اعضای خانواده از عنکبوت های بزرگ میترسند)
He was eager to get started in the business(او مشتاق به شروع کار در آن شغل است)
They were killed by a tribe(آنها توسط قبیله کشته شدند.)
-کامل کننده وصفی عبارت اسمی است:
It is strange how people so often believe in fake news(عجیب است که چطور مردم اغلب به اخبار ساختگی باور میکنند)
The parent was excited that she was getting married.(پدر و مادرش هیجان زده بودند که او ازدواج کرده بود.)
از آنجایی که بیشتر قید ها به ly ختم میشوند اما گاهی صفات نیز به ly ختم میشوند:
Brotherly(برادرانه)/comely(خوشرو)/costly(گران،مخرب)/
early(به موقع)/cowardly(بزدل)/elderly(مسن)/friendly(مهربان)/lively(سر زنده)/lonely(تنها)/lovely(دوست داشتنی)/
Manly(مردانه)/motherly(مادرانه)/sickly(ناتوان)/silly(نادان)/surly(گستاخ)/timely(به موقع)/ugly(زشت)/
He gave me some brotherly advice about not being rude to him.(او به من چند نصیحت برادرانه در رابطه با نداشتن رفتار بد با خودش داد)
Continuous rain had caused costly delays to the project.(باران مداوم باعث تاخیر های مخربی در پروژه شده بود)
Joe does not have a friendly face, but he has always been friendly towards me.(جو صورتی مهربان ندارد،اما همیشه نسبت به من مهربان بوده است)
He makes nightly call to his neighbour’s daughter.(او یک تماس شبانه با همسایه دخترش داشت)
She felt lonely when her husband was imprisoned.(او وقتی که همسرش به زندان افتاد احساس تنهایی کرد)
She looked lovely in that raincoat.(او در آن بارانی دوست داشتنی به نظر میرسید)
My miserly dad had not increased my pocket money for ten years.(پدر خسیس من پول توجیبی مرا به مدت ده سال افزایش نداده بود)
She took home a thin, sickly stray kitten.(او یک بچه گربه سرگردان ولاغر و ناتوان را به خانه برد.)
همه ی کلماتی که در مثالهای بالا ly دارند صفت هستند و اسم بعد از خود و یا فاعلی که قبل از فعل کمکی آمده است را توصیف میکنند.
آخرین دیدگاهها