بیان الزامات و بیان ممنوعیت ها از مهم ترین و ضروری ترین موضوع ها
در هر کشور و برای انجام هر کاری،یک سری قوانین و بایدها و نبایدها وجود دارند؛پس واجب است که طریقه بیان قوانین و اصطلاحات مرتبط با آن ها را یاد بگیریم تا کارها به درستی انجام شوند و به دردسر نیافتیم. پس بعد از خواندن این درس میتوانیم به راحتی درباره قوانین و ممنوعیت ها صحبت کنیم .
اصطلاحات مربوط به بیان الزامات و قوانین
Expressing obligations بیان الزامات |
You must take your passport . You have to pack liquids . I need to buy a travel pillow . You don’t have to leave until 2 p.m. شما باید پاسپورتان را ببرید. شما باید مایعات را بسته بندی کنید. من باید یک بالش مسافرتی بخرم. شما لازم نیست تا قبل از ساعت دو عصر بروید. Must* از همه رسمیتر است و اغلب اوقات در تابلوها و اعلانهای قانونی و… دیده میشود. * از have to هم برای بیان اجبار استفاده میشود.آن را با هر زمانی میتوان به کار برد. *از need to برای بیان این که چیزی ضروری است استفاده میشود. این ساختار را میتوان برای بیان ضرورتهای کلی،خاص یا معمولی و بر طبق عادت به کار برد. * don’t have to به معنای “نباید” نیست و درواقع معنی “نیازی نیست” را می دهد. |
اصطلاحات مربوط به بیان ممنوعیت ها
expressing prohibitions بیان ممنوعیت ها |
You can’t travel without a passport. You’re not allowed to take liquids on a plane . You’re not permitted to check three bags. شما نمی توانید بدون پاسپورت سفر کنید. شما اجازه نداریدبه پرواز مایعات ببرید. شما مجاز نیستید سه کیف همراه داشته باشید. *هنگامی که برای بیان عدم امکان و یا ممنویت کار بخواهیم از ترکیبی استفاده کنیم که can در آن به کار نرفته باشد،میتوانیم به جای can از be allowed toاستفاده کنیم. be permitted to*برای موقعیتهای رسمی به کار میرود مثل آگهیها و اطلاعیهها که بیانگر این است که بر اساس قانون یا مقررات،چه کاری را میتوان یا نمیتوان انجام داد. |
نمونه مکالمه قوانین
خب حالا پس از یادگیری این نکات مفید بهتر است نمونه مکالمه ایی ببینیم تا با کاربرد هر یک نیز به خوبی آشنا شویم و توانیم به راحتی درباره این موضوع صحبت کنیم .
Teresa: Did you pack everything you need?
ترسا:آیا همه چیزهایی که لازم داری را جمع کردی؟
Miguel: Uh-huh. I just need to buy a travel pillow at the airport.
میگل:آره.فقط باید در فرودگاه یک بالش مسافرتی بخرم.
Teresa: So this is your first overseas trip and your first flight! Are you nervous?
ترسا:خب پس این اولین سفرخارج از کشورت و اولین پروازت است!آیا مضطرب هستی؟
Miguel: Not at all.
میگل:اصلا.
Teresa: Remember, you’re not allowed to take liquids on the plane.
ترسا:یلدت باشد،اجازه نداری مایعات به هواپیما ببری.
Miguel: Really? Ok. I hope I didn’t forget anything.
میگل:واقعا؟باشه.امیدوارم چیزی را فراموش نکرده باشم.
Teresa: You must take your passport!
ترسا:باید پاسپورتت را ببری!
Miguel: Oh, of course. I guess I am a little nervous.
میگل:اوه،البته.گمان کنم کمی مضطرب هستم.
نتیجه گیری
پس از خواندن این قسمت میتوانیم نتیجه بگیریم که در همه جا و در همه لحظه ها وجود الزامات و ممنوعیت ها و همچنین رعایت آنها از مهم ترین و ضروری ترین کارهاست . که هر یک از این موارد اصطلاحات و نکات مخصوص به خود را دارند که در این درس به خوبی با این نکات آشنا شدیم و حالا میتوانیم به راحتی صحبت کنیم .
حالا شما بگید در کشورتان مدرسه محل کار و… چه الزامات و چه ممنوعیت هایی دارید ؟
آخرین دیدگاهها