هنگامی که صحبت از آموزش به میان میآید، اغلب افراد کلاسی را تصور میکنند که 30 دانشآموز و یک آموزگار دارد؛ آموزگاری که پیوسته در حال سخنرانی است و صدای او به طور مداوم به گوش میرسد. این روش تدریس، حداقل در دو دهه قبل رایج بود. در طول سالهای اخیر، همه چیز با سرعت عجیبی متحول شده است. امروزه، تکنیکهای آموزش زبان با چیزی که قبلا شاهد آن بودیم به شدت متفاوت است. در این جا، تلاش خواهیم کرد شما را با متدهای آموزش زبان و دلایل تغییرات بهوجود آمده آشنا کنیم.
دلایل تغییر متدهای آموزش زبان انگلیسی
از اصلیترین دلایل تغییر متدهای آموزش زبان انگلیسی میتوان موارد زیر را نام برد:
- به لطف وجود رسانههای اجتماعی، نسل کنونی در متن جامعه جهانی قرار دارد.
- به لطف وجود اینترنت، پایگاه اطلاعاتی و دانش این نسل پیوسته در حال گسترش است.
- به واسطه سرعت روزافزون گردش اطلاعات، زبانآموزان و دانشآموزان فعلی به مراتب بیتابتر و کمحوصلهتر از گذشته هستند. آنها به روشهای آموزشی نیاز دارند که بتوانند تفکر پویای آنها را پاسخگو باشند.
در دنیای امروز، شیوههای سنتی جای خود را به نقشآفرینی، بازیهای تعاملی، استفاده از منابع آنلاین بصری و صوتی و بسیاری موارد دیگر دادهاند. اکنون دیگر آموزگاری را نمیبینید که به عنوان تنها سخنران جلسه در مقابل تخته سیاه بایستد و گرامر زبان را تکرار کند. در عوض، زبانآموزان به عنصر اصلی و کانون یادگیری تبدیل شده و تعامل آنها است که روشهای آموزشی را به سمت جلو حرکت میدهد.
ویلیام باتلر ییتس (William Butler Yeats)، از بزرگترین شاعران و نمایشنامهنویسان ایرلندی در این باره میگوید، «روند آموزش با پر کردن یک سطل تفاوت دارد و به معنای افروختن آتش اشتیاق در دل و جان افراد است.» در همین راستا، آموزگاران قرن بیستویکم تلاش کردهاند تا فرآیند آموزش را سرگرم کنندهتر کرده و از این طریق به درک هر چه بهتر مطالب کمک کنند.
متدهای اصلی آموزش زبان انگلیسی
براساس نظریه آشر و جیمز در سال 1982 میلادی، «متدها، ترکیبی از تکنیکهای مختلفی هستند که به وسیله آموزگاران، اندکی تغییر فرم داده و برای پیشبرد اهداف آموزشی زبانآموزان مورد استفاده قرار میگیرند. رویکرد معلم درباره آموزش زبان انگلیسی میتواند به روشهای گوناگون و با استفاده از تکنیکهای مختلف بهکار رود.»
در ادامه، اصلیترین متدهای آموزش زبان انگلیسی به شما معرفی خواهند شد. برخی از آنها روشهایی هستند که در طول زمان بررسی و آزمایش شدهاند. این در حالی است که تکنیکهای دیگر جدید بوده و لازم است به تدریج کارایی آنها مورد ارزیابی قرار بگیرد.
متد بازنویسی یا پارافریزینگ (Paraphrasing)
این اصطلاح به معنای تفسیر مجدد یا بازنویسی عبارات و جملات یک متن است. در این روش آموزشی، مفهوم محتوای پیشین در حالت کلی خود حفظ شده و ساختار کلی آن با ادبیاتی متفاوت ارائه میشود. این متد یکی از روشهای کلاسیک آموزش زبان انگلیسی است که از قرن 16 میلادی مورد استفاده قرار میگرفته و در مورد یادگیری واژگان و گرامر زبان لاتین کاربرد داشته است. بعدها این تکنیک برای آموزش زبان انگلیسی و سایر زبانها نیز بهکار رفت. با این حال، به تدریج استفاده از این تکنیک با انتقاداتی مواجه و منسوخ شد.
متد طبیعی یا مستقیم (Direct Method)
با کمک این روش، زبانآموزان یاد میگیرند به زبان مقصد فکر کرده و از آن برای برقراری ارتباط بهره جویند. هدف از بهکارگیری این متد این است که میان اندیشه و بیان، ارتباطی منطقی ایجاد شود. در این متد زبانآموز از بهکارگیری زبان مادری خود اکیدا منع میشود. ادامه این روند به زبانآموز کمک میکند تا ایدهها و افکار خود را به زبان هدف، با لهجه مناسب و با ساختار گرامری صحیح بیان کند. امروزه، متد طبیعی یا مستقیم در بسیاری از موسسات و مراکز آموزش زبان انگلیسی مورد استفاده قرار میگیرد. پیشرفت در این تکنیک آموزشی مستلزم صرف زمان قابل توجهی است.
متد شنیداری-گفتاری (Audio-Lingual Method)
متد شنیداری-گفتاری که از آن با نام روش نظامی هم یاد میشود یکی از سبکهای رایج آموزش زبان انگلیسی است. این متد براساس نظریه رفتارگرایی و شرطیسازی بنا شده و از جهاتی به متد طبیعی شباهت دارد. در این روش آموزشی، اصل بر این است که بهکارگیری عبارات درست و استفاده صحیح از زبان با بازخوردهای مثبت مخاطبان همراه خواهد بود.
این در حالی است که استفاده از ساختار اشتباه، بازخوردی منفی را در پی خواهد داشت. درست مانند روش طبیعی، در این متد هم تمرکز اصلی بر روی یادگیری واژگان و تلفظ کلماتی است که به طور مستقیم به زبانآموزان آموزش داده میشود. در روش گفتاری-شنیداری، راهکار روشنی برای یادگیری ساختار دستوری وجود نداشته و کلیه مطالب به سادگی به خاطر سپرده میشوند. تکرار مطالب تا جایی ادامه مییابد که زبانآموز بتواند پاسخ صحیح را ارائه دهد.
رویکرد انسانگرایانه (humanistic approach)
در طول دهه 1970 میلادی، روش آموزش و یادگیری دچار یک تغییر اساسی شده و پتانسیلهای ذاتی و مهارتهای اکتسابی به عنوان کانون اصلی فرآیند آموزش مورد توجه قرار گرفت. بر همین اساس، روشهای آموزشی متعددی ابداع شده و تحت عنوان رویکرد انسانگرایانه گروه بندی شدند. برخی از متدهای آموزش زبان انگلیسی با رویکرد انسانگرایانه عبارتند از:
تلقینپذیری (suggestopedia)
تلقینپذیری یکی از متدهای آموزش زبان انگلیسی است که در دهه 1970 میلادی به وسیله گئورگی لازانف، آموزگار و روانپزشک اهل بلغارستان ایجاد شده است. این تکنیک آموزشی برپایه اتکا به توان ذهنی افراد عمل میکند. براساس نظریه لازانف، توانایی یادگیری افراد به مراتب بیشتر از چیزی است که تصور میکنند. بنابراین، در این تکنیک ابتدا اصل بر این است که فرد، حالتی آرامشبخش را تجربه کند.
به اعتقاد این روانپزشک در شرایط آرامش ذهنی قابلیت یادگیری شخص به شکل چشمگیری افزایش مییابد. موسیقی از اصلیترین ابزارهایی است که در این متد برای آرام کردن ذهن به کار میرود. بر اساس دیدگاه لازانف، در طول پخش موسیقی باروک، ارتعاشات آلفای مغز افزایش یافته و فشار خون و ضربان قلب کاهش پیدا میکند. به این ترتیب، فرد میتواند مقادیر قابل توجهی از مطالب ارائه شده را به خاطر بسپارد.
رویکرد خاموش (Silent Way)
این رویکرد که از آن با نام رویکرد طبیعی هم یاد میشود مبتنی بر روش یادگیری زبان مادری است. کیلب گاتنیو (Caleb Gattegno) این روش آموزش زبان انگلیسی را در سال 1963 پایهریزی کرد. براساس نظریه وی، آموزگار باید تا جای ممکن در کلاس ساکت بوده و فرصت و انگیزه کافی برای بیان افکار و ایدهها را برای زبانآموزان ایجاد کند. این رویکرد آموزشی با استفاده از اشیاء فیزیکی و بر مبنای تشویق، تقویت خلاقیت و کشف کاربردهای جدید زبان بنیانگذاری شده است. رویکرد خاموش به جای تکرار مداوم آموختهها بر حل مسئله مبتنی است.
رویکرد پاسخ فیزیکی تام (Total Physical Response)
رویکرد پاسخ فیزیکی تام بر مجموعهای از واکنشها و عملکردهای فیزیکی مبتنی است که از جانب آموزگار در قالب فرمانهای آموزشی ارائه میشود. در این روش، معلم با بیان عباراتی انجام برخی واکنشهای حرکتی را از زبانآموزان درخواست کرده و از آنها پاسخ میگیرد. این تکنیک، بیش از همه برای کودکان کارایی داشته و برای افرادی مناسبتر است که نیمکره راست مغز آنها فعالتر است. نیمکره راست مغز به یادگیری غیرشفاهی اختصاص دارد.
رویکرد آموزش زبان انگلیسی ارتباطی (Communicative Language Teaching)
در این روش، هدف این است که زبانآموزان بتوانند در جامعه مورد نظر ارتباط کلامی ایجاد کنند. این روش مناسب زبانآموزان متوسط یا حرفهای است که پیشزمینهای از زبان مقصد را در ذهن داشته و حالا تمایل دارند تسلط بهتری بر آن بیابند. در این رویکرد، براساس مقتضیات روز، هربار موضوع جدید به بحث و بررسی گذاشته میشود. به عنوان مثال، آموزگار بخشی از یک روزنامه را مطالعه کرده و سپس آن را در کلاس مطرح میکند.
رویکرد آموزش محتوا-محور (Content-base Instruction)
رویکرد آموزش محتوا-محور یکی از روشهای آموزش زبان انگلیسی است که در همه دانشگاههای دنیا مورد استفاده قرار میگیرد. با کمک این تکنیک، یک سری قواعد گرامری و نکات ابتدایی لازم برای درک مطالب تخصصی به زبانآموزان تدریس میشود. این مطالب با محتوای تخصصی تفاوت داشته و برای دانشجویان کلیه رشتهها یکسان است. با این حال، دورههای تخصصی جداگانهای هم وجود دارند که محتوای آنها با رشتههای مختلف متناسب است. به این ترتیب، دانشجویان علاوه بر زبانآموزی میتوانند محتوای مفیدی را در زمینه رشته تخصصی خود مطالعه کنند.
رویکرد آموزش زبان انگلیسی تکلیف-محور (Task-based Language Teaching)
رویکرد آموزش زبان انگلیسی تکلیف-محور همان طور که از نامش پیداست بر انجام گروهی از تکالیف مبتنی است. از این میان میتوان به پر کردن جاهای خالی، پاسخ به پرسشهای چند گزینهای، مرتب کردن جملات در هم ریخته و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد.
رویکرد مشارکتی (Participatory Approach)
در آموزش به سبک مشارکتی، محتوا براساس نیازهای زبانآموزان تهیه و ارائه میشود. به عنوان مثال، صاحبان مشاغل گوناگون میتوانند مطالب مرتبط با حوزه فعالیت خود را دریافت و بررسی کنند.
رویکرد مبتنی بر همکاری (Coorporative Learning)
در این روش، زبانآموزان به صورت گروهی و با یکدیگر همکاری کرده و در عین حال، با هم به رقابت میپردازند. به عنوان مثال، تکالیفی در اختیار زبانآموزان قرار میگیرد که به صورت گروهی روی آنها میکنند. سپس، پاسخها را با هم مقایسه کرده و به بررسی مبحث میپردازند.
سخن آخر
آموزش زبان انگلیسی همواره با چالشهای گوناگونی همراه بوده است. بزرگترین چالش این است که آموزگار باید دانشی را به زبانآموزان انتقال دهد که در حالت عادی نمیتوانند آن را از محیط اطراف خود دریافت کنند. به همین دلیل، متدهای آموزش زبان انگلیسی باید به صورت کاملا سیستماتیک به زبانآموزان ارائه شوند. عملکرد این روشها باید به گونهای باشد که اعتماد به نفس مخاطبان را بالا برده و به آنها کمک کند تا زبان دیگری غیر از زبان مادری خود را به خوبی بخوانند، بنویسند، درک کنند و با کمک این گویش تازه، ایدهها و افکار خود را بیان کنند.
Recent Comments