1. خانه
  2. آموزش گرامر زبان انگلیسی
  3. قید ها در زبان انگلیسی
  4. انواع قیدها در زبان انگلیسی – Types of adverbs

انواع قیدها در زبان انگلیسی – Types of adverbs

انواع قیدها types of adverbs

انواع قیدها در زبان انگلیسی

انواع مختلف قیدها وجود دارند که معانی مختلفی را بیان میکنند.در ادامه مهم ترین آنها را بررسی میکنیم.

قید زمان در زبان انگلیسی:

روزی چند ساعت زبان بخوانیم؟
قید زمان

این قید به ما میگوید که یک چیز چه زمانی انجام شده و یا چه زمانی اتفاق افتاده است.

این قید را در ابتدا و یا انتهای جمله استفاده میکنیم.(اگر آن را در ابتدای جمله قرار دهیم نشانه ای برای تاکید است)

قیدهای زمان شامل:

Afterward(بعد از آن-سپس)/already(پیش از این-از قبلا)/always(همیشه-همه وقت)/immediately(بلافاصله)/

Last month(ماه گذشته)/now(اکنون-حالا)/then(سپس)/yesterday(دیروز)

در مثالهای زیر قید زمان پررنگ شده است.

He collapsed and died yesterday.(او دیروز ازحال رفت و فوت کرد)

His factory was burned down a few months ago.(کارخانه اش چند ماه پیش در آتش سوخت)

Last week, we were stuck in the lift for an hour.(ماه گذشته،یک ساعت در آسانسور گیر گردیم-در این مثال چون قید زمان در اتدای جمله قرار گرفته است نشانه ای برای تاکید است)

قید مکان در زبان انگلیسی

قید مکان

قیدهای زمان به ما میگویند که یک چیز کجا انجام شده و یا اتفاق افتاده است.این قیدها را بعد از فعل،بعد از مفعول مساقیم و یا در انتهای جمله استفاده میکنیم.

قیدهای مکان شامل:

Above(در بالا-بالای)/below(در زیر-پایین)/here(اینجا)/outside(بیرون-بیرونی)/over there(آنجا)/

There(آنجا)/under(زیر-در زیر)/upstairs(طیقه بالا)

در مثالهای زیر قیدهای مکان پررنگ شده اند.

We can stop here for lunch.(میتوانیم برای ناهار اینجا توقف کنیم)

The schoolboy was knocked over by a school bus.(بچه  مدرسه ای توسط اتوبوس آنجا افتاد)

قید چگونگی در زبان انگلیسی

این قید به ما میگوید که یک چیز چگونه انجام شده و یا اتفاق افتاده است.بیشتر قیدهای چگونگی به ly  ختم میشوند.

حتما بخون  ساخت قید در زبان انگلیسی - Forming adverbs

مانند:

Badly(به طور بد-به طور ناشایست)/happily(با خوشحالی)/sadly(با ناراحتی)/slowly(به آرامی)/

Quickly(به سرعت)/ و بقیه شامل:well(به خوبی)/hard(به سختی)/fast(به سرعت)

در مثالهای زیر قیدهای چگونگی پررنگ شده اند.

The brothers were badly injured in the fight.(برادران به طرز بدی در درگیری آسیب دیدند)

They had to act fast to save the others floating on the water.(آنها مجبور بودند به سرعت عمل کنند تاآنها که روی آب شناور هستند را نجات دهند)

At the advanced age of 88, she still sang very well(در سن بالای 88 سالگی ،او هنوز به خوبی آواز میخواند)

قید درجه بندی در زبان انگلیسی

قید درجه بندی

این قیدها به ما میگویند سطح و یا میزان چیزی که انجام شده و یا اتفاق افتاده است چقدر است.

این قیدها شامل:

Almost(تقریبا)/much(زیاد-بسیار)/nearly(تقریبا)/quite(کاملا-به کلی)/really(واقعا)

So(خیلی)/too(بیش از اندازه-زیاد)/very(بسیار)

در مثالهای زیر قیدهای درجه بندی پررنگ شده اند.

It was too dark for us to find our way out of the cave. (خیلی تاریک بود و ما نمیتوانستیم راه خروج از غار را پیدا کنیم-قبل از صفت قرار گرفته است)

The referee had to stop the match when it began to rain really heavily.(وقتی که باران خیلی شدیدی شروع به باریدن میکند داور باید مسابقه را متوقف کند-قبل از قید قرار گرقته است)

Her daughter is quite fat for her age.(دخترش برای سنش کاملا چاق است-قبلازصفت قرار گرفته است)

After all these years, she is still feeling very sad about her father’s death.(پس از گذشت سالها ،او هنوز از مرگ پدرش احساس بسیار غمگینی دارد-قبل ازصفت قرار گرفته است)

قید تکرار در زبان انگلیسی

قیدهای تکرار به ما میگویند که هر چند وقت یک بار یک چیزانجام میشود و یا اتفاق می افتد.

حتما بخون  مقایسه قیدها در زبان انگلیسی- Comparison of adverbs

قیدهای تکرار شامل:

Again(دوباره)/almost(تقریبا)/always(همیشه)/ever(همیشه)/frequently(اغلب-به طور پی در پی)/

Generally(معمولا)/hardly ever(به ندرت)/never(هرگز)/nearly always(تقریبا همیشه)/occasionally(گاهی اوقات)/often(اغلب اوقات)/rarely(به ندرت)/seldom(به ندرت)/sometimes(بعضی مواقع)/twice(دوبار)/usually(معمولا)/weekly(هفتگی-هفته ای یک بار)nearly(تقریبا)

در مثالهای زیر قید های تکرار پررنگ شده اند

  They were almost fifty when they got married.(آنها وقتی که ازدواج کردند تقریبا 50 ساله بودند)

While overseas, he frequently phoned home.(وقتی که خارج بود،اغلب به خانه تلفن میزد)

She is not nearly always right although she thinks she is always right.(تقریبا همیشه حق با او نیست،اگرچه او فکرمیکند که همیشه حق با اوست)

He complained that they never smiled back.(او ازاینکه آنها هرگزلبخند نمیزدند شاکی بود)

We only write letter to each other very occasionally..(ما فقط گهگاهی به یکدیگر نامه مینویسم)

Peter seldom reads the Bible.(پیتر به ندرت کتاب مقدس را میخواند) .

Our cat was bitten twice by the same dog.(گربه ما دوبار توسط همان سگ گاز گرفته شد)

A man usually proposes marriage.(مردها معمولا پیشنهاد ازدواج میدهند)

مقاله قبلی
قید در زبان انگلیسی ( Adverb ) چیست ؟
مقاله بعدی
مقایسه قیدها در زبان انگلیسی- Comparison of adverbs
فهرست